-
چرا من کنم کاری که باز آرم پشیمانی ؟!
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 02:26
یه کاری کردم امشب واقعاً خودم خیلی پشیمون شدم از این کار و عاقبتش یکی از دوستام رو ( بماند به خاطر چه عمل زشت و بدی ) زدم که خودم دلم به حالش سوخت بدبختی اعصابم از دست خودم خورد بود ، یکی دیگه از دوستام رو کردم توی صندوق عقب ماشین ، با کلی سرعت همش دستی می کشیدم و ترمز می گرفتم بیچاره دادش در اومده بود و می گفت ببخشید...
-
بازم جمعه اومد ...
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 18:01
نمی دونم چه مشکلی دارم با جمعه ها ، همش اعصاب خورد کنیه و ناراحتی نمی دونم روز تعطیل چه شاخی بهم می زنه که اصلاً حسش رو ندارم توی خونه بشینم و راحت باشم اما بر عکس توی هفته خودمو می کشم که زودتر جمعه بیاد ... این چند روز مهمون داشتیم ، عموم اینا اومده بودن و کلی با پسر عموم خوش گذروندیم و حالی به حولی ... الان دوستم...
-
آمار لعنتی ...
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1389 23:55
اه اه اه همش باید فکرم تو آمار و اطلاعات اداره کل حمل و نقل باشه که کی باید تجویل بدم اصلاً توجه نمی کنن که بابا تعطیلات نوروزیه ، منم آدمم که می خوام آرامش داشته باشم شانس بد من ستاد نوروزیشون هم اومده توی پایانه مستقر شده و همه اونائی که از پشت تلفن سراغ آمار رو می گرفتن ازم ، حالا صاف توی روی من وایمیستن می گن این...
-
سال نو مبارک
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 00:43
فقط اومدم بگم : ...::: ســـــــال نـــــــو مبـــــــارک ، صـــــــد ســـــــال بـــــــه ایـــــــن ســـــــال هـــــــا :::...
-
آخر سال شده ...
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 03:30
آخر سال شده و همه دارن یه جورائی حساب و کتاب های خودشون رو رو به راه می کنن ، منم که طبق معمول ماه های گذشته باید آمار رو تکمیل کنم و برای اداره کل حمل و نقل پایانه های استان بفرستم ! نمی دونم این چند روز رو برم عید دیدنی یا برم آمار رو جمع و جور کنم ؟! سخت شد واسم ، این مدت هم غیر از آمار تائیده اتباع خارجی هم بود که...
-
سفرنامه ... ( همش پاک شد )
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 23:01
وااای یعنی همه اینائی که تا الان نوشتم همه پاک شدن ؟! ای خدا ... خدائیش خیلی نوشته بودم اما همش پاک شد ، نمی دونم چرا ! فقط بدونین رفتم مشهد ، خرید نکردم ، خیلی بهم خوش گذشت اما یه حس بدی داشتم ، خونه مجردی ، دیدن یکی از دوستام توی مشهد ، خستگی روز اول و درد شدید زانو ، خواب 24 ساعته ، شام سوسیس تخم مرغ که من درست...
-
برگه دوم از مأموریت
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 22:45
امروز ساعت 5 صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ، لباس پوشیدم و منتظر اومدن ماشینی که برای رفتن به مأموریت انتخاب کرده بودم ! کرایه رفت و برگشتش رو طی کرده بودیم و رفتیم ! حالا بماند که اون تاکسی از آشناهای خودم بود ... ( عموم بود بعدشم تاکسی داخل شهری بود که خودم واسشون مرخصی آنلاین گرفتم برای مسیر هائی که می خواستم برم...
-
مأموریت ...
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 22:55
امروز از ساعت 8 صبح که پامو گذاشتم توی دفتر تصمیم بر این گرفته شد که من برم به مأموریت و خودمو در عرض 10 دقیقه آماده کردم ، پرینت های مورد نیازم رو گرفتم و عازم شهر مقصد شدم ! متاسفانه چند روز پیش که رفته بودم روستا ، بد جور زمین خوردم و این باعث شد که دو تا دستام صدمه ببینه و پراگی هم برداره ! دستام با اینکه درد...
-
چیزی بلد نیستم بگم ...
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1388 23:29
یه مدته به خودم و رفتارم شک کردم ، احساس می کنم دارم با اون شخصی که از خودم می شناسم متفاوت می شم ! البته مقصر خودمم ، به خیلیا بها دادم ، واسشون بال و پر شدم و اونا پریدن و من رو به حال خودم گذاشتن ! خیلی از آدما رو می شناسم که با بودن من و کمکای من تونستن به جائی برسن ، ولی واسه خودم هیچوقت چیزی رو نخواستم و شادی...
-
خوشحالم اما نه بی دلیل ...
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1388 22:19
وای دیگه دم از بدی نمی زنم ! همه چی آروم شد ، منم کمی خوشحال شدم ! دوستم و دوستش که از هم جدا شده بودن به هم دیگه برگشتن و الان دوباره با هم هستن ، اونی که دلتنگش بودم بالاخره ازش خبری شنیدم ، کمی در مورد شغلم و محل کارم به آرامش رسیدم ! البته نه کاملاً اما بهتر شده ، طوری که زیاد اذیت نمی شم ! راستی به زودی باید به...
-
امروز جمعه است ...
جمعه 7 اسفندماه سال 1388 15:26
جمعه ها با اینکه خیلی خوبه و روز تعطیله اما خیلی کسل کننده است ، آخه ما جمعه ها توی خونه تنهائیم بیشتر وقتا ! البته اینم هست که مهمون واسمون میاد اما مهمون واسه دیدین مامان بابا میان نه من ... من اکثراً جمعه ها تنهام ! تنها بودن این نیست که کسی اطرافت نباشه ، بلکه تو وقتی همه اطرافت باشن و تو ساکت توی جمع باشی و هم...
-
امروز چند شنبه است ؟!
پنجشنبه 6 اسفندماه سال 1388 01:54
یعنی اینقدر این شلوغی افکارم زیاده که من فک می کردم دیروز ، 3 شنبه است ! وقتی فهمیدم 4 شنبه است ، مغزم سوت کشید ، وای خدا من 1 روز رو توی این هفته به کل از دست دادم ! نمی دونم کدوم روز بوده ، اصلاً حافظه ام یاری ام نمی کنه تا بفهمم چی شده ! چریروز آمار رو تحویل اداره کل دادم ، حالا هم باید به فکر ارتقاء نرم افزار...
-
عادت کردم !
چهارشنبه 5 اسفندماه سال 1388 01:21
واقعاً راست می گن « ترک عادت موجب مرض است » واقعاً اینطوریه ، آخه امشب نرفتم سر کار توی خونه کسل شده بودم و سر در گم ! لااقل می رم سر کار خودمو مشغول می کنم با سیستم های پایانه و ... سرم گرم می شه اما خونه باشم خدائی بهم سخت می گزره ! راستی امشب یه خبر خوشی بهم رسید که خیلی خوشحالم کرد ، فهمیدم دوستم بالاخره استخدام...
-
روح سرگردان ...
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1388 01:41
چه خبره ؟! چرا از هر طرف مورد عنایت قرار می گیرم ؟! از هر طرف خبرای بد عین خنجر توی قلبم فرو می ره ؟! امشب دوست ، دوست خودم رو دیدم که مدتی طولانی بود با هم بودن ! عین ابر بهار گریه می کرد ، حتی نمی تونست 1 کلمه صحبت کنه ! واقعاً آتیش گرفتم وقتی توی ماشین نشسته بودم و حرفا رو گوش می کردم ، اون بیچاره صدای گریه هاش می...
-
دارم دنبال ...
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1388 00:31
دارم دنبال خودم می گردم ، اماچرا هیچ نشونی از من نیست ؟! چرا اون آدمی رو که می خوام پیدا نمی کنم ؟! چرا من گم شدم ؟! کیه بتونه منو پیدا کنه ؟! هیچ نشونی ازم نیست جز یه اسم ... این اسم رو کی می تونه واسم پیدا کنه ؟! کی می تونه بهم کمک کنه خودمو پیدا کنم ؟! دارم دنبال خودم می گردم ... شدم یه موجود گم شده توی دنیای بزرگ...
-
همه چی آروم ... نیست ...!
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 01:18
کی گفته همه چی آرومه ؟! کی می گه من خوشحالم ؟! چرا دروغ می گه که کسی به من دل بسته ؟! اصلاً هم اینطوری نیست ، همه چی خرابه ، من ناراحتم ، دلتنگم ، کسی کنارم نیست ، اصلاً هم خوب نیستم ! چند روزه همش دارم با خودم کلنجار می رم که دردمو پیدا کنم اما هنوز نتونستم ! ای خدا کی تموم می شه این خواب لعنتی و عذاب آور ؟! به خدا...
-
یعنی چه خبره ؟!
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 23:25
این مدت نمی دونم چه اتفاقی واسم افتاده ، از سفر که برگشتم ، یه کمی عصبی تر شدم ! حرفی رو چند بار تکرار کنم در صورتی که شخص مقابم متوجه نشه جبهه می گیرم ! یکی الان بهم SMS داد که اینقدر بیدار می مونم و پشت سیستم هستم ، دیر می خوابم و اینا ، بی خوابی می گیرم ! خودمم که الان فکر کردم دیدم آره من یه مدته خیلی پشت سیستم می...
-
بازم ۲۵ برج ؟!
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1388 22:36
دوباره 25 ماه اومد و سیل عظیم آمار و اطلاعات ... البته بماند که همین امروز خودم پیگیر آمار و ... بودم و تونستم از 28 شرکت 6 شرکت رو همین امروز جمع آوری کنم ! این چند روز تعطیلی باعث شد دیر آمار رو برام بیارن ! فردا می رم سراغ شرکت های دیگه و آمارشون رو می گیرم ، البته غیر از اون شرکت هائی که آمارشون رو می دن به خانم...
-
فردا تعطیل نیست ؟!
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1388 15:43
دیشب بعد کلی خستگی و ... ( آخه تازه از راه اومده بودیم و همونجوری رفتیم خونه ی خالم ) ساعت 11 شب نشستم پای آپلود کردن Joomla واسه طراحی و مدیریت سایت اما چند بار آپلود کردم آخرشم به دردم نخورد و مجبور شدم همون WordPress که دانلود کرده بودم و حجمشم پائین بود نصب کنم ( به نظرم خیلی خوب هم کار می کنه ) امروز هم یه سیستم...
-
گوشی بخرم ؟!
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1388 11:18
دیشب هوس کردم برم واسه خودم گوشی بخرم ، اونم چه مدلی Nokia 5530 XPress Music ! نمی دونم چرا خوشم اومد ، لمسی با کیفیت عکس و صدا ، شیک و سنگین ، با اینکه یه مبلغ قابل توجه و باحالی هم ازم برمی داره اما حیفه و قشنگ ! البته فعلاً که منصرف شدم تا ببینم چی می شه ، می خرم یا نه ... راستی دیروز حساب کردم ، مبلغی معادل 200000...
-
مسافرم ، می خوام برم ...
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:05
امروز به همراه خانواده عازم سفر هستیم ! این چند روز تعطیل حیفه یه مسافرت کوتاه نریم و حال و هوائی عوض نکنیم ! منم که بد جور عاشق سفر و جاده و ... ، خدائیش یه حس خوبی دارم ! البته راه دوری نیست ، با ماشین خودمون می ریم و 4 ساعتی بیشتر راه نیست ... یادمه اولین سفر که تنها رفتم ، بدون پدر و مادر هم همین مقصد بود ، البته...
-
SMS اومد ...؟!
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1388 23:24
خدا رو شکر ، SMS اومد به گوشیم ... بعد چندین روز اختلال توی خطوط ارتباطی بالاخره خطوط ارتباطی ( تلفن همراه ) درست شدن ! وای وای وای فقط می تونم بگم من این مدت خدائی داشتم دق می کردم ! از هیچکسی نمی تونستی به صورت SMS خبر بگیری ، شکر که درست شد ... اما دیروز یه چیز خیلی عجیب متوجه شدم ! سایت گوگل که یک موتور جستجو گره...
-
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 18:10
هوا که چه عرض کنم ، انگاری همه ی آدما اینطوری سرد و بی روح شدن ! من همیشه حرفم رو بدون هیچ سانسور و فیلتری ، همیشه گفتم ... والا حقیقتش دلم واسه کسی تنگ شده ( بماند ممکنه چند روز کوتاه ندیده باشمش ) اما فلونی ، یادی از ما نکرده ! نه پیامی ، نه SMS و نه .... راستش نباید حتماً یه رابطه ای بین آدما باشه که دلشون واسه...
-
عجب روز گندی بود ...
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1388 23:03
امروز همش منتظر این بودم که یا SMS بده ، یا اینکه یه تک کوچولو بزنه اما نزد ! حق داره ، چیزی نیست که بخواد حتی یادی از من بکنه ! امروز همش درگیر بودم ، توی خودم بودم و صدام در نمی اومد ! نمی شه گفت عادت اما بیشتر از اون بود ، طوری که امروز به شدت ماسک زده بودم و می خندیدم ! اونم زورکی ... خدایا شکرت ، بیچاره چقدر گریه...
-
چه دنیا و آدمای عجیبی ...
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 20:43
یکی دل می شکنه ، یکی دل وصله می کنه ، یکی آه می کشه ، یکی آه می خره ... خدایا چقدر آدمای عجیبی رو آفریدی ، هر کجا که می رم تعجب می کنم و برام واقعاً عجیب و غریب می شن ... توی زندگیم کسی منو اینقدر ( عشق ) دوست نداشت ! کسی که ادعای دوست داشتن می کرد و مثلاً دوسم داشت منو راحت تر از این حرف ها گذاشت کنار اما در مقابل...
-
جلسه هیئت مدیره ...
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 12:35
امروز جلسه ی هیئت مدیره انجمن صنفی داره برگزار می شه ! یکی از اعضای عیئت مدیره داره از انجمن میاد بیرون و اعتراض کرده که انجمن در انجام قوانین و ... کوتاهی کرده ! امروز رئیس هیئت مدیره ، اعضاء و دبیر انجمن توی جلسه دارن بررسی می کنن و به اعتراضات رسیدگی می کنن ! امروز به خاطر اضافه کاری و اینکه به خاطر محبت و مشکلات...
-
جمعه های لعنتی ...
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 18:02
جمعه ها همیشه دلهره و آشوب آوره ! نشد من یه جمعه بیاد و شاد باشم و مشکلی نداشته باشم ! صبح جمعه خوبه ، چون خسته ام و خواب اما وقتی بیدار می شم انگاری هر چی غمه توی دنیا ریختن توی دلم و برشم نمی دارن ! به هر دری می زنم تا کمی حال و هوام عوض بشه اما انگاری یه قفل آویز زدن روی دلم که کسی نتونه بازش کنه ! همش سنگینی می...
-
شیطان صفت ...
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1388 21:56
بعضی وقت ها اینقدر دوس دارم داد بزنم که گوش فلک رو کَر کنم اما یکباره مهر سکوت به لبام کوبیده می شه که صدام بریده شه ... دلیلش رو هیچوقت نفهمیدم ! از کسی ترس ندارم ، از آدمای نامرد ، قُلدُر یا ... اما یه چیزی همیشه منو از اونا جدا کرده ، اونم تفکر منه ! من به هر چیزی اهمیت می دم حتی ساده ، واسه اینکه همون چیزای ساده...
-
اینترنت مسدود است و سایت ها فیلتر ...
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1388 01:12
امروز تماماً اینترنت استان قطع بود ، از طرف مخابرات دلیلش رو نمی دونم شاید به خاطر اغتشاشات این مدت اخیر بوده اما واقعاً حقه ؟! صلاح مملک خویش خوسروان دانند ... امروز کاملاً مشکل داشتم ، اینترنت قطع بود ، ایمیل باز نمی کرد ! آخه باید چند تا نامه رو ایمیل می کردم به تهران اما متاسفانه نمی شد آخه ، حتی یه سایت کوچیک باز...
-
نوشتم ...
شنبه 10 بهمنماه سال 1388 19:24