ده روز مشغله کاری به همراه اعصاب خوردکنی های بی اندازه بزرگ و دعوا های بی خودی با مدیر عامل ها و متصدی های شرکت ها به خاطر بی شعوری و نفهم بودنشون و همینطور مشکلات روحی و اعصاب ضعیف من به خاطر پرستو باعث شده که متاسفانه نمره های منفی بدی توی محل کارم بگیرم ...
دو هفته ای هست که مشکل روحی داشتم و متاسفانه خیلی از مشکلاتی که سر کار داشتم به خاطر این بودش ...
خب تونستم با استفاده از پیشرفت تکنولوژی در زمینه اینترنت ، بتونم توی یه شهر کوچیک ( به روستا بیشتر شبیهه ) یه دفتر نمایندگی با اتصال به سرور شرکت در مرکز استان راه اندازی کنم و باعث گسترش شرکت بشم ( با مدیر عامل همین شرکت دعوا کردم همینطور متصدیش ... )
روزی که رفتم مأموریت روز اولی بود که روزه گرفته بودم و منم عادت دارم روزه وقتی می گیرم بدون هیچ بهانه ای و مسخره بازی امکان اینکه روزه ام رو باز کنم نیست . باورتون نمی شه اما دیگه وقتی برگشته بودم شهر خودم داشتم از تشنگی هلاک می شدم !
تمام کار های اداری و ... رو به همراه یکی از بچه ها انجام دادم و بعدش مراحل عملیش شروع شد که خیلی بیشتر خسته ام کرد ! اما اون چیزی که اذیتم می کرد کار نبود ، متاسفانه اعصاب خورد من بود !
ده روزی بود که همکارم رفته بود مسافرت و مرخصی گرفته بود و من جای اون عصر هم می رفتم سر کار و داشتم کاراشو انجام می دادم ...
دیگه خدمتتون عرض کنم که مشکل من با ترم تابستونی دانشگاه هم بیشتر شده ! آره ترم تابستونی برداشتم ( به اجبار دانشگاه ) اما خدائی توش موندم ...
دارم روی اعصابم کار می کنم ...