پرده اول ( شروع امتحانات ) : امروز اولین امتحان پایان ترم دوم رو هم دادیم . امتحان بعدی 5 تیره که آمار و احتمالاته . این امتحان رو به خاطر اینکه مربوط به طراحی سایت و ... می شد می دونستم ، خیلی بهم کمک کرد تجربه های عملی قبلیم . اما ترسم از امتحانای بعدیه ، مث ساختمان داده های پاسکال ، آمار و احتمالات . زبانم خوبه ، بد نیست . ادبیات هم همینطور اما خب هر کدوم سختی خودش رو داره ! مخصوصاً از ترم قبل هم که درس فیزیک رو موندم باید ، حتماً پاسش کنم ...
پرده دوم ( بیماری و پزشک ) : یعنی واقعاً خوب بود آدم درد خودش رو می فهمید ، بی خودی نمی رفت پیش پزشک و آزمایش و این چیزا و پول خرج می کرد . نمی دونین چه بلائی سرم در اومد . بهتون گفته بودم قفسه ی سینه ام درد می کنه ، احساس می کردم مشکلم مربوط می شه به ریه ام که قبلاً من رو راهی بیمارستان کرده بود ( 6 سال یا 7 سال پیش فک کنم ، به خاطر عفونت شدید ریه راست رفتم بیمارستان بستری شدم . هیچوقت یادم نمی ره که دکتر وقتی عکس رو دیده بود اینقدر تعجب کرده بود که می گفت اگر جوون نمی بودی و توی سن من و بابات بودی راهی بیمارستانت می کردم و به خاطر اصرار من که استراحت مطلق نکنم من رو راهی بیمارستان کرد . خیلی دردناک بود اون چند روز اما خب خیلی واسم جالب بود ، تموم فامیل اومدن بهم سر زدن فک کنم ) به اصرار پرستو رفتم پیش دکتری که همیشه می رم پیشش . بعد از کلی عکس و توی صف ایستادن واسه هر چیزی و آخرشم خرج کردن یه پول خیلی کلفت ، فهمیدم مشکل من داخلی نیست و از روی بدنمه ( یعنی عضلات سینه ام گرفته ) . البته بماند تقریباً هفته پیش روز پنجشنبه ، شب اومدم و کولر رو روشن کردم و زیر کولر خوابیدم و این کار باعث شد کل بدنم بگیره و طوری مریضم کنه که دردناک باشه . همین الان هم متاسفانه گلوم از دیروز طوری چرکی شده که دهنم رو نمی تونم باز کنم زیاد و درد هم داره . یه جورائی ورم کرده ...
پرده سوم ( یه کمی خصوصی ) : یه مدتی شده که بد جوری احساس تنهائی می کنم . حتی دیشب که دو تا از عموهام خونمون بودن و مثلاً اینجا شلوغ بود اما من ، عین بچه یتیما گوشه ی خونه نشسته بودم ؛ ساکت و بدون هیچ حرکتی . دلم می خواست پرستو کنارم باشه ، دستم رو بگیره و توی چشمام نگاه کنه . چرا اینطوری شدم ؟! خیلی داره بهم سخت می گذره ! پس خدا چرا ما رو به هم نمی رسونی ؟! به خودت قسم سخته ...
پرده چهارم ( ADSL ) : بالاخره بعد از مدت ها ، رفتم و واسه ی خونه اینترنت گرفتم . اما نه از شرکتی که قبلاً داشتم ، از خود مخابرات با سرعت بالا . من چون توی زمینه IT کار می کنم و پشتیبانی 24 ساعته سرور های نرم افزاری شرکت ها رو اینجا دارم باید به سرعت بالای اینترنت واسه Remote شدن به سرور ها دسترسی داشته باشم تا مشکلی پیدا نکنم . هیچی یه نامه از محل کارم برم و صبحش رفتم مخابرات ( مصّر شدم واسه اینکه 65300 تومان واسمون پول تلفن اومد - حالا جریانش رو می گم مفصله ) و کارای اداریشو انجام دادم ؛ با گیرائی که دادن و اینا در کل بهم سرعت 512 دادن . سرعتش واقعاً 512 است و خیلی خیلی بالاست . حتی من وقتی دانلود می کنم روی 80KB در ثانیه دانود می کرد . در کل راضی ام دو روزیه که ازش دارم . البته دیشب ساعت 8 شب قطع شد تا روز بعد ، و وقتی که من تماس گرفتم باهاشون بهم گفتن کمی پارازیت داشته و باعث قطع اینترنت شده و الان درسته اما در کل عالیه ...
پرده پنجم ( قبض تلفن ) : بله ، قبض تلفن واسه ما اومد 65300 تومان . منِ ساده هم تا بابا گفتن ، قبض رو گرفتم و از طریق همراه بانک پرداختش کردم . شب که برگشتیم خونه ، بابا خودشون برداشتن گفتم که پول اینترنت آسان ( هوشمند که روی قبض میاد ) اومده 37000 تومان . بعنی یه دعوائی راه انداختم که دیگه صدای همه در اومد . شب زنگ زدم به صاحب خونه که بیاد فردا بریم مخابرات تا هم پرینت ریز مکالمه رو بگیریم هم واسه اینترنت اقدام کنیم . هیچی رفتم مخابرات ، کار اینترنت رو خودم درست کردم و نامه هم بردم . حالا بماند این صاحب خونه چه گوگول بازی هائی سرم درآورد ، رفتم یه دفتر خدمات ارتباطی و کشوندمش اونجا و ریز مکالمه رو گرفتم . توی مخابرات فهمیده بودم که فقط 4000 تومان مربوط به موبایل می شه و نزدیک 21000 تومانش مربوط به مکالمه بین شهریه که پرینت نمی دن . هیچی پول که از جیب من رفت ، اما اشکال نداره ، بعداً تلافی می کنم . روی پولام خیلی حساسم و دارم برنامه ریزی می کنم . دلم نمی خواد دیر به اون هدفائی رو که دارم برسم ...
پ.ن اول : بچه ها این مدت شماها چرا نیومدین و بهم سر نزدین ؟
پ.ن دوم : خیلی گلوم درد می کنه ! دهنم رو نمی تونم باز کنم و حتی غذا بخورم ...
هی وایه من!آقا من شلمنده هم کامپولوترم هی خراب بود هم امتحان داشتم.دیگه نشد بهتون سر بزنم.
امیدوارم خوب بشی و مایه دار.
هی وای تو نه هی وای من :D
خب بیار درستش کنم ! واسه دوستم نتونم یه کاری بوکونم ؟ :D
مرسی منم واسه تو همین آرزو رو دارم ...