امروز جمعه است ، از اون جمعه هائی که اصلاً ازش خوشم نمیاد . می دونین واسه چی ؟ چون روزیه که با پرستو ( دم بریده ) نمی تونم صحبت کنم و می شه گفت کل روز رو باهاش تماس ندارم . خب به خاطر اینکه کل روز رو کنار خانواده اش حضور داره و نمی تونه به من جواب بده و من باید منتظر یه وقتی بشم که اون بهم SMS بزنه یا تماس بگیره . البته باید صبح زنگ می زد بیدارم می کرد اما ... .
ببخشید حس و حال اینکه حرف بزنم رو ندارم ؛ واقعاً وقتی می دونم باید بدون تماس با پرستو باشم حالم گرفته می شه ...