پرده اول ( سکوت ) : هیـــــــــــس ! همه ساکت ، دارم به دم بریده فکر می کنم ؛ تمرکزم رو بهم نزنین ...
پرده دوم ( عروسی ) : دیروز داشتم مراسم عروسی نوه ی ملکه ی بریتانیا رو می دیدم ! جقدر عروسی و مراسم جالبی داشتن . داشتم از شبکه BBC فارسی می دیدم . چقدر تفسیر و نظرات و صحبت در موردش بود ! نمی دونم شما هم دیدین یا نه اما مراسم بسیار زیبائی بود . چی می شد ما هم اینطور مراسم های قشنگی می داشتیم ! ساده اما با شکوه ؟! لباس عروس رو دیدن ؟! در عین سادگی اما خیلی خوشگل بود . دمشون گرم ...
پرده سوم ( درد داره ) : مدت یه هفته است که قفسه ی سینم درد می کنه ؛ زیر قفسه سینم طرف چپ ! می ترسم از قلبم باشه اما خب بیخیال ؛ خودش خوب می شه . با عموم که بهیارن صحبت کردم و می گن که اگه نفس عمیق می کشی و دردش کم می شه از ریه هاته ! نمی دونم بالاخره از قلبمه یا ریه هام ! خدا رحم کنه به من و دم بریده که هیشکدوممون اگه حواسمون به اون یکی نباشه یه بلائی سرمون میاد ...
پرده چهارم ( همسان ) : سریال همسان رو می بینین ؟! خیلی قشنگه ! در مورد رابطه ی یه پسر آمریکائی و یه دختر آمریکائی - مراکشیه ! دختره مسلمون و پسره نیدونم ! توی یه نگاه عاشق همدیگه شدن ! هنوز چند قسمت پخش شده ، کامل ندیدم ...
پرده پنجم (دیدار ) : از هیچ فرصتی برای دیدن دم بریده ام به راحتی عبور نمی کنم ! مثلاً امروز وقتی داشت از دانشگاه بر می گشت رفتم پیشش و دیدمش ! خسته بود ، پاشم درد می کرد ، بارونم می اومد ! خیلی دلم می خواست سوار ماشین بشه اما خب به دلایل امنیتی نمی شد و منم هیچوقت این اجازه رو به خودم نمی دم که باعث بشم با آبروش بازی بشه . در کل دلم خیلی هواشو می کنه و واسه دیدنش پر می زنه !
پرده ششم ( امتحانات میان ترم ) : هفته پیش سه شنبه ، روزی که رفتم دانشگاه فهمیدم امتحان زبان داریم ! منم هر چی یاد گرفتم باور کنین از تجربیات و خونده های 1 ساعته قبل از شروع کلاس بود ! فردا امتحان زبان های برنامه نویسی وب دارم و سه شنبه هم امتحان آمار ! باور می کنین چیزی نخوندم هنور ؟! نمی دونم چرا حس خوندن ندارم اصلاً ؛ چیکا کنم ؟!
پ.ن اول : دیگه از دوری خسته شدم ! کی می رسم به دم بریده ام ؟!
پ.ن دوم : دیگه از دین ، از مذهب ، از اعتقاد ، از س.ی.ا.س.ت ، از دستور ، از اجبار ، از دو دل بودن ، از خیلی چیزای دیگه خسته شدم ! به خدا خسته شدم ؛ من فقط یه چیزی رو می خوام ! فقط یه چیزی ...
گفتن کارگرا تعطیلن ، چرا رئیسا نمیان :D
چی؟؟
میبینی تورو خدا؟؟اگه من نیام کامنت بدم باید وبتو تخته کنی...
ها بابا ، می بینین ؟!
نه کرم خبیث میاد ، نه کُپُلی میاد نه دیگه هیشکی غیر شما ... :-S
چرا این قدر تن آدمو تو گور می لرزونی و هی پشت سر آدم حرف میزنی.بابا من همیشه میام می خونم فقط ...م میشه کامنت بذارم بفهم.هر وقتم اسممو بیاری عین جن بو داده ظاهر می شوم ببینی راست میگم.
پشت سرت حرف نزدم ، آبجی شنگولم که اینقدر می ترسه و مشکل داره می بینی میاد ، شما دوستام که اصلاً انگار نه انگار :-?
بله دیدم عین جن بو داده ظاهر شدی الان :D