بعضی وقتا برنامه های ماهواره و تلویزیون رو می بینم خیلی وقتا به این فکر می افتم که واقعاً من هم می تونم صاحب یه عشق واقعی بشم یا نه ؟! مث عشقی که بین Oskar و Tatiana اینقدر عمیق که واسه خوشحالی همدیگه هزار کار رو انجام می دن ! حتی با اینکه Oskar عاشق Tatiana هست اما اینقدر براش شادی عشقش مهمه که خودش کمک می کنه تا Gato Agilar بش ملکه ی وجود Tatiana تا دیگه اون رو فراموش کنه ! چقدر جالب بود اما اینا فیلمه ، قصه است ، داستانه ! اما اعتقاد من اینکه عشق واقعی وجود داره ، هست و منتظر ماست ، فقط باید پیداش کنیم !
احساس من چیز دیگه ای رو می گه ! اینو می گه که من عشقی رو که به دنبالشم پیدا کردم ! اما واقعاً ما حاضریم به خاطر شادی هم از خیلی چیزای خودمون بگذریم ؟ واقعاً می شه ؟ من واسه شادی دم بریده ام واقعاً حاضرم خیلی کارا انجام بدم ... . عشق نه دین می شناسه ، نه اینکه کجا هستی و کجا باشی ! دوست داشتن و عشق از یه چیزی سرچشمه می گیره مث نگاه ، مث احساس آرامش در کنار کسی بودن ! خستگی نمیاره ! باور نمی کنین ؟ عاشق شدین ؟
نمی دونم اسم این قانون چیه ! جادوی ذهن ، نیروی ماوراء یا ... اما اینو باور کردم که « به هر چیزی که فکر کنی و تصورش کنی به همون می رسی ؛ همیشه مثبت فکر کن و به همه چیز مثبت نگاه کن » ! شما چی ؟ به این نتیجه رسیدین ؟ شنیدین بعضی وقتا بزرگ ترامون وقتی حرف منفی می زنیم ، می گن بهمون « نفوس بد نزن بچه » ؛ شنیدین ؟ سرچشمه همون حرفائیه که من زدم ...
پ.ن : فردا امتحان ریاضی ، پایان ترم دارم ! واسم دعا کنین ...
سلام
تولد وبلاگت مبارک باشه آئین عزیز
راستی روز دانشجو هم مبارک باشه ، دانشجوی جدید الورود
یا لطیف!

منم خیلی خوشحال شدم اومدین.
بازم سربزنین.
به امید راه افتادن سایتتون.
روزتون هم مبارک البته دیرادیر
سلام.
شرمنده این چندوقته حسابی درگیرم....
مرسی که میای سرمیزنی
امیدوارم که امتحانتو هم خوب داده باشی
به به آدمای بی معرفت پیداشون شد :D
خوبین شما ؟ :D
چه خبرا ؟
خواهش می شود :D
آخی اون جمله آخرت حسابی دلمو سوزوند.از اون جمله بالایی هام که سر در نیاوردم .زیر دیپلم بگو مام بفهمیم
آره خب ، عاشخ شدم اونم عاشق یه دختری که خیلی وقت پیش کمی می شناختمش
باهام دعوا می کردیم !
می دوستمش خب ، همون وقتا هم می دوستیدمش اما حرفی نمی زدم ...