خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

من اومدم ...

باید بگم خدمتتون که ... دیروز که اومدم سر کار ، زنگ زدم به دانشگاه و پرسیدم این گواهی موقت رو باید چیکا کنم ؟ گفت برو مدرستون ببرش اونو اصلش رو تحویل بگیر بیار واسه ما . منم منتظر شدم تا بابا ماشین رو بیارن و منم برم به کارم برسم . هیچی ماشین اومد و منم رفتم مدرسه قدیمم و زیارت کردن معلم ها و ناظم و ... مدرسه و حال و احوال ، با تحویل کارت پایان خدمت ( دروغ گفتم خدمت نرفتم معافی ) ، و ضمیمه شدن با گواهی موقت با کلی امضاء و مشخصات از ما این گواهی رو دادن بهمون تا بریم ! سریع و زود سر و ته کردیم به سمت محل کار و ... ! این از گواهی پایان دوره ...

آمار و اطلاعات اداره کل رو دیروز با کلی زحمت و ... و ... تموم کردیم و جمعش کردیم و فرستادمش اداره کل ! اداره کل هم باید آمار رو 3 هر ماه بفسته سازمان مرکزی اما من متاسفانه به خاطر برخی مشکلات موجود و مشنگ بودن بعضی از دوستان و همکاران متاسفانه کمی دیر می شه ارسالش . اما این وسط برخی از دوستان مشکلات نرم افزاری داشته ( نه نرم افزار تحت پوشش من ) و آمار و اطلاعات را ارسال نمی کنند یا اینکه فایل ارسالیشون ایراد داشته و من نمی تونستم بخونم و اضافه کنم و به همین دلیل برگشت می دادیم خود شرکت تا دوباره اصلاح کنه . این شرکت بدبخت که نرم افزارش رو تهران داده و با سازمان مربوطه بحث و تبادل اطلاعات می کنه هیچ شرکتی نیست جز جوان سیر ایثار که هر سری آورد آمار و اطلاعاتش رو منِ بدبخت باید همشون رو اصلاح می کردم و بعدش اضافه و ... . امروزم رفتم شرکتشون و با مهندس مربوطه صحبت کردیم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که من فایل خروجی شرکت رو بعلاوه فایل خروجی یکی از نرم افزار های شرکت های نرم افزار تحت پوشش خودم واسشون ارسال کنم و اونا مشکل رو بررسی و بعد به خود شرکت اطلاع بدن . این از این ...

شرکت ... ( اسمش رو شاید بعداً بهتون گفتم ) که مشکل فایل خروجی داشت و اداره کل گفته بود باید اول آمار بده تا بهش صورت وضعیت بدن ، مهندسش دیروز فک کنم اومد پیش من و منم به خاطر احترام به بچه های فناوری اطلاعات اداره کل بهش نرم افزار تبدیل فایل رو دادم و بهش راهنمائی کردم که چطوری باید فایل ها رو تبدیل کنه و ارسال کنه و حتی گفتم چطوری فایل و ساختارش رو درست کنه که شرکت خودش آمار و بگیره و خروجی درستش رو ارسال کنه اداره کل ! از قضا ایشون رفتن و بعد از چند دقیقه اومدن و یه فایل آوردن با 1 دونه رکورد و منم خوندم و ... دیدم خوند و اضافه شد به آمار اصلی ! آفرین بهش گفتم و خودش هم تشکر ویژه کرد و گفت به خاطر این تا تهران رفته و ... ! در کل ذوق مرگ شد مهندسه ! مسئول دفتر نظارت هم تماس گرفت و منم گفتم معرفیش کن صورت بگیره آمارش رو من امتحان کردم درسته ، می گیره می ره اداره کل ! جاتون خالی امروز از اداره کل باهام تماس گرفتم و گفتم چرا شرکت ... آمارش نیست ، گفتم به من چه مگه من باید بدم ، خودتون باید بخونینش آقای ر.س ! گفت آقای ا.ر اومده می گه تو ( من ، آئین ) آمار رو خوندی و فرستادی ! گفتم دوروغ میگه مرتیکه مهندسشون قرار بوده آمار و بگیره و بفرسته واسه شما و ... . حالا می دونین اصلا ماجرا چی بوده ؟ این مهندس قصه ی ما مث اینکه فقط تونسته یه رکورد درست کنه و وقتی آمار رو گرفته بازم بهم ریخته بوده و درست نبود و اشکال محتوائی داشته ( ها ها ها ها ) ! یعنی چی ؟ یعنی اینکه اینا باید بیان پیش خودم آمار رو بدم بهشون تا صورت بگیرن ، منم گفتم در ازای فلان مبلغ آمار می دم ... ( حال کنین درآمد زائی رو ! به من چه مهندسشون نمی تونه بگیره )

امروز ثبت نام داشتم دانشگاه و دیرتر اومدم سر کار ، صبحی بابا و داداشم و مامان رو رسوندم و رفتم دنبال کارام ! شانس ما هم امروز کلاس اخلاق حرفه ای بود و همکارم زود باید می رفت تا بونه کمی استراحت کنه و به کارش برسه و بره کلاس رو برگزار کنه . هیچی کارام رو توی دانشگاه و پست تموم کردم و برگشتم پایانه تا به کارام برسم ! از راه رفتم پیگیر خط تلفن یکی از شرکت ها شدم واسه اینکه اینترنتش رو وصل کنم و الان درست شده ! فقط مونده دفتر فروش شهرش تا اونم برم و درستش کنم و بهشون گفتم فردا !

امروز ع.ن اومده بود اینجا واسه دادن مبالغی که شرکت ها برای طرح بهش پرداخت کردن ! هر وقت میاد اینجا ... بیخیال . اومده و من فک کردم واسه صورت اومده ، SMS دادم به مسئول دفتر نظارت که حواسش باشه آقا اول شرکت ADSL و بعد صورت وضعیت . باور کنین با تمام وجود گفت ایشون گرون می گیرن و نمی شه پرداخت کرد و باید تخفیف بده ! ای خدا ، یعنی چی این حرفا ، 1 ساله پولش رو ندادین بعد می گین تخفیف هم بده ؟ به خدا نمی دونین چه آدمیه والا با من موافق بودین و متوجه می شدین ! همه جا بدهی داریم و آقا اصلاً به خیالشون نیست ! ای خدا نمی شه بیان این شرکت ها بزنن به این تا پولشون رو بهشون برگردونه ؟ یعنی می شه ؟ داره اینا رو عین مرغ دور خودشون می چرخونه و هی می پیچونتشون ...

الان در حال حاضر سر کارم و واستون نوشتم کامل فقط چون عکس نمی تونم بزارم باید برم خونه حتماً . از ساعت 18:30 اومدم پایانه ، اما نمی دونم تا کی باید اینجا باشم ! البته باید تا ساعتای 22 اینجا باشم اما شاید 21:30 رفتم ، نمی دونم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
کپل بانو جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 20:19 http://takhchar.blogfa.com

سلام اول اول.
چه طوری؟چرا پست بالایی رو لو ندادی؟

لو بدم ؟
زرنگی ؟
kavir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد