امشب کلاً 1 سانس داریم اونم در مورد معامله ماشینه که ... ماشین خریدیم . رفتیم و بعد از چند روز ماشین دائی دست ما و بی ماشینی بالاخره یه ماشین خوشگل موشگل خریدیم . یه زانتیا . همون بنگاهی که ماشینمون رو معامله کردیم همون بنگاه هم ماشین رو خریدیم ، آخه یکی از رفیقای باباس و از همشهری هامونم هست .
راستی امروز یکی از شرکت ها داشت بهم زنگ می زد قبل افطار ، دیدم خیلی پرو هستن و منم خواب بودم و ال نداشتم کلاً جواب ندادم و خودم رو زدم به خواب ...
پ.ن : فردا شب میام و واستون داستان بیمارستان بابا بزرگ که پر از ماجراس رو تعریف می کنم ...
قدم نو رسیده مبارک
چه رنگی هست حالا؟
مرسی ، سفیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
سلام تو هم همون موقع انسانها بوجود اومدی دیگه...حالا تقسیم بندی وجود انسان باشه تو هنوز نیومدی..
آپم
رفتم :D