خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

فقط 7 ثانیه ...

7 ثانیه : وای خدا چرا اینطوری شد ؟! زندگیم داره می سوزه ، یکی به دادم برسه ، یکی زنگ بزنه آتش نشانی ! چرا کسی به دادم نمی رسه ... ؟!

6 ثانیه : خدایا رویاهام آتیش گرفت ، داره می سوزه یکی کمکم کنه چرا کسی نیست ... ؟!

5 ثانیه : احساسم ، عشقم ، صداقتم ، معرفتم ، ایمانم ، اعتمادم سوخت ، چرا کسی به دادِ منِ ملوک نمی رسه ... ؟!

4 ثانیه : آی مردم هویتم سوخت ، چرا هر چی داد می زنم نمیاین ... ؟!

3 ثانیه : خدایا آتیش به جونم رسید ، تا نمردم کمکم کنین ... !

2 ثانیه : خدایا وجودم داره می سوزه چرا کسی نیست به دادم برسه ... ؟!

1 ثانیه : قلبم سوخت ، دیگه صورتم شناسائی نمی شه ، چرا کسی نیست ... ؟!

دینگ دینگ دینگ دینگ ( ناقوس مرگ به صدا در آمد و حتی کوچکترین چیزی از یک انسان به جا نماند )

نظرات 1 + ارسال نظر
پری پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:49

چی شده آئین؟کاری شده؟بگو بابا کشتی مارو

هیچی بیخیال ...
دیشب توی ثانیه به ثانیه ای که گذشت ، هر ثانیه اش واسم 7 ثانیه ای بود که نوشتم ...
بیخیال نمی خوام راجبش بحرفم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد