خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

وای از سفر کوتاه ...

چقدر از سفر های بیخودی که فقط آدم رو دور می کنن بدم میاد ، خیلی بده که نمی تونی بهترین لحظت رو با کسی باشی که دوسش داری ، اه اه اه ...

خلاصشو بهتون می گم که رفته بودیم روستا ، منم از بیکاری و فکر عصبی شده بودم و فقط آهنگ گوش می کردم و صدامم در نمی اومد زیادی ، هم توی فکر بودم ...

خب دیگه بسه ، خیلی خسته و داغونِ جسمی ام ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد