خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

دلم تاپ تووپ می کنه ...

شدم عین این آدمائی که مست هستن ، هیچی حالیم نیست ، حال خودم رو هم نمی فهمم

اصلاً اوضاع خرابی شده واسم ، خیلی اتفاقا افتاده اما یه اتفاق بیشتر از هر چیزی هم خوشحالم کرده هم درگیر ...

امروز به خاطر کارم هم یه کمی با بابام بحث کردم و یکمی مشاجره اما حل شد

دو روزه شدم عین این آدمائی که از زندگیشون هیچی سر در نمیارن ، نمی دونن واسه چی الان زنده دارن راست راست راه می رن ...

یه جورائی شدم عین این بیمارای آسمی ، نفسم در نمیاد و همش دارم نفس نفس می زنم ، با اینکه هیچ فعالیتی ندارم ...

خیلی داغون تر از این حرفام که بتونم بنویسم یا به زبون بیارمشون ، خیلی داغونم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد