بازم جمعه اومد ...

نمی دونم چه مشکلی دارم با جمعه ها ، همش اعصاب خورد کنیه و ناراحتی

نمی دونم روز تعطیل چه شاخی بهم می زنه که اصلاً حسش رو ندارم توی خونه بشینم و راحت باشم اما بر عکس توی هفته خودمو می کشم که زودتر جمعه بیاد ...

این چند روز مهمون داشتیم ، عموم اینا اومده بودن و کلی با پسر عموم خوش گذروندیم و حالی به حولی ...

الان دوستم زنگ زد داشتم باهاش صحبت می کردم ، نامرد رفته بود بابلسر با چند تا از دوستای دیگم کلی خوش گذرونده بود و امشب داره میاد اینجا

شانس بد اون روزی که همش با من تماس می گرفت که بیا بریم ، من روستا بودم و متاسفانه خطم ( ایرانسل ) آنتن نمی داد و وقتی بهم زنگ زد و گفت که رفته و من گِله کردم گفت جریان چی بوده ...

خدائی دلم سوخت که نرفتم ، گفتم شاید با خنواده رفتیم توی این تعطیلات اما متاسفانه ...

شانس رو می بینین خدائی ؟!

دیگه اینه و الانم منتظر روز های کار و فعالیت هستیم و مخصوصاً الان که سال نامگذاری شد با نام ( صبر و استقامت ) همت مضاعف و کار مضاعف ، باید بری کار کنی ...

راستی حقوق با آخرین تصویب دولت 20 درصد افزایش پیدا کرده ، خدائی خبر خوشی بود که بهم دادن اما همونقدر هم تورم داریم ...