کی گفته همه چی آرومه ؟!
کی می گه من خوشحالم ؟!
چرا دروغ می گه که کسی به من دل بسته ؟!
اصلاً هم اینطوری نیست ، همه چی خرابه ، من ناراحتم ، دلتنگم ، کسی کنارم نیست ، اصلاً هم خوب نیستم !
چند روزه همش دارم با خودم کلنجار می رم که دردمو پیدا کنم اما هنوز نتونستم !
ای خدا کی تموم می شه این خواب لعنتی و عذاب آور ؟!
به خدا دیگه دارم کلافه می شم ، بین خودم و فکرم کدوم رو انتخاب کنم ؟!
شب همش از خواب بیدار می شم ، تاریک و تنها ... اما بابا به خدا من نمی خوام این وسط تنها باشم !
کیه که حرفم رو گوش کنه ؟!
کیه بفهمه من شبام همش شده کابوس های تاریک و شکنجه و درد ؟!
شده وحشتناک که از ترس خواب بد ، با اینکه خسته ای نتونی بخوابی ...
خدایا کمکم کن ...