خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

همه چی آروم ... نیست ...!

کی گفته همه چی آرومه ؟!

کی می گه من خوشحالم ؟!

چرا دروغ می گه که کسی به من دل بسته ؟!

اصلاً هم اینطوری نیست ، همه چی خرابه ، من ناراحتم ، دلتنگم ، کسی کنارم نیست ، اصلاً هم خوب نیستم !

چند روزه همش دارم با خودم کلنجار می رم که دردمو پیدا کنم اما هنوز نتونستم !

ای خدا کی تموم می شه این خواب لعنتی و عذاب آور ؟!

به خدا دیگه دارم کلافه می شم ، بین خودم و فکرم کدوم رو انتخاب کنم ؟!

شب همش از خواب بیدار می شم ، تاریک و تنها ... اما بابا به خدا من نمی خوام این وسط تنها باشم !

کیه که حرفم رو گوش کنه ؟!

کیه بفهمه من شبام همش شده کابوس های تاریک و شکنجه و درد ؟!

شده وحشتناک که از ترس خواب بد ، با اینکه خسته ای نتونی بخوابی ...

خدایا کمکم کن ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد